در باد مي وزي؟


ミ♥ミ دختـری در باد ミ♥ミ

دل نوشته يه دختر عاشق باد

 

 

در باد می وزی که پریشان ترم کنی

ابری شدم ، نخواه که باران ترم کنی

 

احرام بسته بودمت از ابتدای عشق

می خواستی چقدر مسلمان ترم کنی؟

 

هی سنگ می زنی که دلم دورتر شود

اصلا بعید نیست که شیطان ترم کنی

 

در هر رگم نیاز تو تزریق میشود

در هر رگم... همیشه که بی جان ترم کنی

 

تو التهاب یک هیجانی عجیب نیست!

از اینکه پیش آمده ویران ترم کنی

 

من گیج حرف عقربه هایی که میدوند

تو تیک .. تیک .. تیک .. که حیران ترم کنی!

نوشته شده در دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:,ساعت 19:15 توسط ليلا | |

 

 

گاهی فکر می کنم تو دیگر مرا دوست نداری ...

هر روز در باد فریاد می زنم دوستت دارم... اما یا باد امانت دار خوبی نیست

و به تو نمی رساند و یا تو عمدا سکوت می کنی و جواب نمی دهی ...

شاید هم دیگر دلت برای من نمی لرزد ...

شاید انجا دل به فرشته ای داده ای و مرا از یاد برده ای ...

نه من دیوانه می شوم ...من فقط دل به این خوش کردم که تو مرا  دوست داری ...

فکر می کنم ....

نه تو دوست داری من هر روز بگویم دوستت دارم برای همین سکوت

می کنی و جواب نمی دهی تا باز هم در باد فریاد بزنم دوستت دارم ...

پس با تمام وجودم و این تن تب دارم  فریاد می زنم دوستت دارم

دوستت دارم ...دوستت دارم ...دوستت دارم

کاش اینبار باد برایم صدای تو را بیاورد که بگوئی ....

نوشته شده در دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:,ساعت 11:38 توسط ليلا | |

باد ساکت بود

نمي‌خنديد

نگاه مي‌کرد،

بعد هم آهسته آمد و با گُل

از خوابِ گهواره گفت.



پاييز بود و گُل به اشتباه

آبانِ آشنا را

جاي ارديبهشتِ خوبِ خودمان گرفته بود.



حالا تو چه مي‌کني

شبنمِ غمگينِ گُل مُرده به باد

نوشته ي oldlove

نوشته شده در پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:,ساعت 10:38 توسط ليلا | |

گاهي مي گوييم هر جه بادا باد

من دوستت مي دارم...

گاهي ميگويي هرچه بادا باد

من قيدت را ميزنم...

نميدانم اما در اين ميان

باد سوي کداممان را ميگيرد!؟!

عشق مرا

يا

بي خيالي تو را!!!!

 

نوشته دوست گلم oldlove

نوشته شده در چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:,ساعت 18:8 توسط ليلا | |

Design By : MihanSkin