ミ♥ミ دختـری در باد ミ♥ミ
دل نوشته يه دختر عاشق باد
يک نفر در هـمین نزدیکــی ها زخــــمی ام کـــردی..... معشوقه ای پیدا کرده ام زَטּ ڪـہ بآشے از من فاصله بگیر هر بار که به من نزدیک میشوی باور میکنم هنوز میتوان زندگی رو دوست داشت ازمن فاصله بگیر خسته ام از امید های کوتاه... در این بی خوابی ممتد... زیر سرقت خوشید بدست ماه چشمانم نگاه کوچه را دزدید که شاید بین اینهمه عابر تو هم باشی... می گویند دلتنگ نباشم ... گاهی عکسی را میسوزانیم و گاهی عکسی ما را میسوزاند… من همیشه از اول قصه های مادر بزرگ می ترسیدم یکی بــــود…یکی نــــــبود…!!! هم خستهام دست هایـمان را بـهم قفـل کنیم وقتی اولین سیب را از نگاهت دزدیدم گرگها همیشه زوزه نمیكشند ... نقـش یـــک درخــت خشک را ای خدایی که اینگونه قدرتنمایی میکنی ؛ گرفتار ها رو نجات بده
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ...
میبخـــــشمت....
یـــــادم نبود کاکتوــــس را نـــــــوازش نمی کنند.
خـُــــدآیـــــآ ،
دَرلیسْتِ آدَم هآیَت اشتبآهی شُده اسْت....
اسْم مَن كه "ایّوب" نبودْ !!!!
به نام روزگار . . .
این روزها مرا درآغوش خویش
سخت به بازی گرفته است !
درد من تنهایی نیست ...
دردِ من این است که :
هر روز از خودم میپرسم مگرخودش مرا انتخاب نکرد ....!!!
بآیَد صَبور بآشے ، مـُـدآرآ ڪُـنے وَ با هَمہ ےِ بـُـغض اَت لـَـبخَند بـِـزَنے .
زَטּ ڪـہ بآشے
هــِـزآر بآر هــَـم ڪـہ بِگویـَـد : " دوستـَـت دآرَد "
بــآزهــَـم خوآهے پـُـرسے : " دوستــَـم دآرے ؟؟؟ "
وَ تَہ دِلــَــت هــَـمیشہ خوآهــَـد لــَـرزید ...
خدای من انگار به آب بگویند خیس نباش
و آخر هم به واقعیت می پیوست…
هم تنها
پنجره را باز میکنم
شب به کمکم میآید
فقط یـادت باشد
کلیـد را جایـی بـگذاری که یـاد هیـچ کدامـمان نـماند . . .
تو آنقدر خوب بودی که جیب هایم را نگشتی،
و من آنقدر هول شدم که جای سیب ،
دلم را به تو دادم
گاهی هم می گویند :
دوستت دارم ...
و زودتر از آنكه بفهمی بره ای ...
میدرند خاطراتت را ...
و تو میمانی با تنی كه بوی گرگ گرفته ... !!!
در زنـدگی بازی میکـنم !
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر…
Design By : MihanSkin |