توبودي...


ミ♥ミ دختـری در باد ミ♥ミ

دل نوشته يه دختر عاشق باد

میگن یـکــی مث تو رو دیدن ، شـاید خـــودت بودی که برگــشتــــــــــــــــــ

حالــت یه کـــم بد بــوده و انـــگار، چند روز دنبـــال مـــنم گشتـــــــــــــــــــ

هرجا حضورم احتـمالش بــود، رفتی و اونـــجا پرس و جو کردیـــــــــــــــــ

گفتی که پــیدام میــکنی آخـــر، گفتـی همه دنـــیا رو می گردیـــــــــــــــــ

امـــا چه فرقـــــی میکــنه دیگـــه، حالا که تنــــها بــودنــــو دیدمـــــــــــــــــ

بی ایــنکه باشــی زندگــی کردم، با هر کــسی غیر تو خنــدیدمــــــــــــــــ

من که به فکر دوری از دستات،یک لحظه هم فرصت نمی دادمـــــــــــــــ

حالا به اونجایی رسیدم که، اسمت به سختــی مونده تـــو یادمــــــــــــــــ

وقتـی که اون شب بیــخبر رفتی، چند وقت تنها گشتم هر جا  رو

حـالا تو برگشــتی و مـی گــردی ، خندم گــرفته ... ، کار دنــیا  رو

نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:عشق,,,مجنون,,,زيباترين,,,,ساعت 12:8 توسط ليلا | |

گوش کن صدای باد میاد 

 

می خواد ما رو با خودش ببره 

 

صدامون ميزنه

 گوش کن صدای پاش میاد 

 

صدای پای باد میاد

میشنوی زوزه میکشه

یه چیزی ناراحتش کرده

تو میدونی ناراحتیش از چیه
 

ببین چطور سر راهش گلها رو لگد میکنه

ببین چطور همه ازش فرار میکنن

اما نمیدونم چرا وقتی باد میاد

من یه حس خوبی بهم دست میده

دوست دارم همراه باد برم

اونم منو با خودش میبره 

همه جا رو میبینم

دشت ها ،کوه ها،شقایق ها ؛همه و همه رو 

باورت میشه یه حس جدید دارم

دارم عاشق باد میشم

اون منو تا اوج میبره

میدونه که خسته ام واسم لالائی میخونه

توی آغوش باد بودن مثل خوابیدن توی گهواره است
  
منم میخوابم و اون نوازشم میکنه

بازم میخوابم ؛اینقدر میخوابم که شاید دوباره بیداری در کار نباشد

 

نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:عشق,ساعت 12:29 توسط ليلا | |

Design By : MihanSkin